دولت حسن روحانی، فصل دیگری از تبهکاری
کاوه جویا
پندار هایی از این دست که دولت حسن روحانی اوضاع
نابهنجار اقتصادی کشور را بهبود خواهد داد، آزادی و دموکراسی برای جامعه به ارمغان
خواهد آورد و به انزوای سیاسی ایران در جهان پایان خواهد بخشید، افسانه هایی بیش نیستند.
تردیدی نیست که در دوران این دولت نیز تهیدستی، گرانی، بیکاری، فساد، تبعیض های
اجتماعی، سرکوب و خفقان سیاسی و فرهنگی بیداد خواهد کرد. زیرا:
1ـ حسن روحانی(فریدون) یکی از موذی ترین مدیران
عالیرتبه جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش این رژیم بوده است. 34 سال اشتغال در بالا
ترین و حساس ترین منصب های سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم از جمله عضویت در شورای
عالی امنیت ملی به عنوان نماینده ی علی خامنه ای، عضویت در مجلس خبرگان، 5 دوره
نمایندگی مجلس، عضویت در تیم مذاکره پنهانی با دولت آمریکا و دریافت اسلحه از
آمریکا و اسرائیل (ماجرای مک فارلین) به دستور روح الله خمینی در سال 1365 خورشیدی
[1] در بحبوحه ی جنگ با عراق و در اوج نعره های ضد آمریکایی روح الله خمینی و
همراهانش، راهبری مستقیم عملیات سرکوب خونین جنبش بزرگ مردمی تیر ماه 1378 معروف
به "کوی دانشگاه" [2] و
شرکت در بسیاری از جنایات "امنیتی" رژیم در درون کشور و برون مرز درجه ی
وفاداری حسن روحانی را به رژیم ولایت فقیه و مبانی ضد دموکراتیک آن نمایان می
سازد. قضیه ی به دروغ دکتر نامیدن خود از
پیش از انقلاب 1357 تا سال 1378 خورشیدی [3]، که سرانجام به هر زوری بود و با ارائه
ی پایان نامه ای مشکوک [4] از دانشگاه کم اعتباری در اسکاتلند مدرک دکترایی ستاند،
همچنین ماجرای چگونگی تصاحب خانه گرانبهایی در شمال شهر تهران [5] نمونه های لو
رفته ای از اخلاقیات فردی این کفتار سیاسی ـ امنیتی است.
اکنون از
چنین موجودی چگونه می توان امید داشت که بناگاه دلبستگی ها ی فردی و سیاسی خود را
رها کرده، به کوشش در راه آزادی و دموکراسی و پیکار با فساد و ستم روی آورد؟!
2ـ کابینه ی پیشنهادی حسن روحانی از عناصر فاسد و
جنایتکاری تشکیل شده، که هریک خود از عوامل نابسامانی های سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی 34 ساله اخیر کشورند، عناصری که هر کدام پیشینه ی سالها وزارت و مدیریت عالی در دولت های پیشین همین رژیم را
داشته اند و شرایط تیره و تار امروز کشور حاصل اعمال همین هاست. از آن وزیر
دادگستری ای که خود یکی از جنایتکاران بین المللی علیه بشریت است، از آن وزیر نفتی
که سوابق فساد و خیانت او به دارایی ملی کشور نقل هر محفلی است[6]، یا از آن وزیر
تعاون و رفاهی که ده ها سال در مقام سربازجو و معاونت وزارت اطلاعات به یافتن شیوه
هایی برای شکنجه شدید تر انسان ها و پیگیری و نابودی ناراضبان سیاسی و دگراندیشان
مشغول بوده[7]، چگونه می توان انتظار برپایی عدالت و آسایش عمومی و پاسداری از
دارایی ملی کشور را داشت؟! مجموعه همکاران حسن روحانی، از آن جمله کابینه ی
پیشنهادی وی، آکنده از چنین موجوداتی
است.
3ـ حتی اگر این فرض نزدیک به محال را بپذیریم که
شگفتی ای روی داده و حسن روحانی و
همکاران او همگی به گونه ای ناگهانی در شیوه و کردار خود بازنگری کرده، از سیاست
تبهکارانه ی پیشین دست شسته، کمر به اصلاح تباهی ها و گسترش آزادی و دموکراسی بسته
اند، باز هم ذره ای به تحقق چنین سیاست اصلاحگرایانه ای امید نیست. زیرا آن قشر
گسسترده ی مدیران و جیره خواران رژیم جمهوری اسلامی، که پایگاه اجتماعی این رژیم
را تشکیل می دهند، شامل امامان جمعه، فرماندهان سپاه پاسداران، مدیران و مزدوران
اطلاعاتی و امنیتی، مفتخواران اقتصادی که به عنوان مدیر در بنیادها و واحد های
اقتصادی دولتی و شبه دولتی دارایی ملی کشور را تاراج می کنند و انگل های دیگری از
این دست، که می توان آنان را "طبقه ی حاکم" جمهوری اسلامی خواند و در
زبان مردم کوچه و بازار به "حزب اللهی" مشهورند،هرگز آرام نخواهند نشست
تا دولتی، هرچند به نام جمهوری اسلامی، منافع ده ها ساله ی آنها را به خطر اندازد
و مال مفت و موقعیت اجتماعی ناحقی را که از راه سالها آدم فروشی، چماق زنی، شکنجه
گری، تیر خلاص زنی، نعره کشی خیابانی و بسیاری مزدوری های دیگر به چنگ آورده اند،
از کفشان در آورد. اگر بتوانیم دگرگونی ناگهانی حسن روحانی و همکارانش را، به شوخی
هم که شده، فرض کنیم، دگرگونی ناگهانی و همزمان کلیت "امت حزب الله" و
تبدیل فوری اینان به انسان هایی پاکدست، آزادمنش و دموکرات، به هیچ عنوانی قابل
تصور نیست.
4ـ سرانجام باید از عامل "رهبری" یا ولی فقیه سخن گفت، که فرمانروای واقعی تمامی
نهاد های جکومتی، از جمله دولت است و رئیس جمهور و وزیران در نهایت عامل اجرای
خواست و اراده ی او و یا به گفته ی معروف رئیس جمهور اسبق "تدارکاتچی"
او هستند. از این رو دولت حسن روحانی ، همچون دولت های پیش از او نمی تواند از
دایره ی خواست رهبر پا فراتر گذارد و البته خواست و اراده ی علی خامنه ای با ملاحظه
ی دوران 24 ساله ی رهبری وی به قدر کافی روشن است!
دولت حسن روحانی، که خود برآمده ی گزینش نظام جمهوری
اسلامی و رهبری آن است، چیزی است از جنس همان دولت های پیشین این رژیم و هر گونه
امید آزاد سازی فضای سیاسی و اجتماعی، اصلاح اقتصادی و بهبود زندگی مردم ایران از
این دولت، جز خیال پردازی بی پایه چیز
دیگری نیست. تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی و طبقه ی "حزب اللهی"
وابسته به آن در قدرت هستند، کمترین امیدی به بهبود زندگی ایرانیان وجود ندارد.
24 مرداد 1392 خورشیدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیر نویس ها:
[1] این رسوایی توسط مهدی هاشمی، برادر داماد
حسینعلی منتظری و از فرماندهان سپاه پاسداران وقت، فاش شد و به اعدام وی توسط رژیم
انجامید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر